veterinary_kerman

Wednesday, August 15, 2007

 
پروانه ای که شهد گل نوش میکنی
گل را ز یاد می بری و فراموش میکنی؟

ای چشم های قشنگ خواننده سطور
ذهنت به یاد که مفروش میکنی؟

یک روز چو میرود از کوچه های عمر
شب را به سوگ و غم سیه پوش میکنی
دیروز رفته پریروز رفته یادت هست؟
امروز را نگر چو فردا فراموش میکنی

از بس که تو مشتاق از یاد بردنی
خود را به شرب بیجاده مدهوش میکنی
از یاد تا ببری شا پرک که سوخت
بیهوده شمع شاهد و شعله خاموش میکنی
ای انکه این ترانه در گوش میکنی
ایا تو هم سراینده ها را فراموش میکنی؟

 
ردای پدر علم جهان


یك نمونه دیگر از ارزشهای ایرانی كه خود ما آنرا نمی شناسیم رداي فارغ التحصيلي است. لابد تا به حال شما هم دیده اید وقتی یك دانشجو در دانشگاههای خارج می خواهد مدرك دكترای خود را بگیرد، یك لباس بلند مشكی به تن او می كنند و یك كلاه چهارگوش كه از یك گوشه آن یك منگوله آویزان است بر سر او می گذارند و بعد او لوح فارغ التحصیلی را می خواند. هنگامي كه از يك اروپایی یا ژاپنی و یا حتی آمریكایی سوال شود این لباس چیست كه شما تن فارغ التحصیلانتان می كنید؟ می گویند ما به احترام «آوی سنت» (پور سینا) پدر علم جهان این لباس را به صورت نمادین می پوشیم. آنها به احترام «آوی سنت» كه همان «ابن سینا»ی ماست كه لباس بلند رداگونه می پوشیده، این لباس را تن دانشمندان خود می كنند. آن كلاه هم نشانه همان دستار است (کمی فانتزی شده) و منگوله آن نمادی از گوشه دستار خراسانی كه ما ایرانی ها در قدیم از گوشه دستار آویزان می كردیم و به دوش می انداختیم. در اروپا و آمریكا علامت یك آدم برجسته و دانش آموخته را لباس و كلاه ابن سینا می گذارند، ولی ما خودمان نمی دانیم. باورتان می شود؟!

Labels:


This page is powered by Blogger. Isn't yours?